جدول جو
جدول جو

معنی علی صنعانی - جستجوی لغت در جدول جو

علی صنعانی
(عَ یِ صَ)
ابن احمد بن محمد بن اسحاق بن احمد بن حسن حسنی یمنی صنعانی. عالم و ادیب و شاعر. در سال 1150 هجری قمری در صنعاء متولد شد و در 8 جمادی الاولای 1220 هجری قمری در همان شهر درگذشت. او راست: الصادح الغریب، که شرح قصیدۀ بشری الکئیب بالفرج القریب است. (از معجم المؤلفین از نیل الوطر ج 2 ص 120)
ابن زید بن حسن شظبی صریمی صنعانی فقیه بود. در ربیعالاّخر سال 882 هجری قمری در صنعاء درگذشت. او راست: 1- التذکره فی فروع الفقه الشافعی. 2- شرح علی التکمله. 3- تعالیق. (از معجم المؤلفین از ملحق البدر الطالع زباره ص 164)
ابن یحیی بن احمد بن مضمون صنعانی. فقیه بود و در سال 1061 هجری قمری متولد شد و در بیست و دوم صفر سال 1115 یا 1119 هجری قمری درگذشت. او راست: مجموعۀ فتاوی در یک مجلد. (از معجم المؤلفین از البدرالطالع شوکانی ج 1 ص 501)
ابن محمد بن علی بن محمد بن علی بن عبدالله یمنی صنعانی حنبلی. مشهور به ابن شوکانی. رجوع به علی شوکانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ زَ)
ابن محمد حسین زنجانی. متکلم و شاعر متوفی در سال 1136 هجری قمری او را ارجوزه ای است در علم کلام. (ازمعجم المؤلفین از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 85)
ابن هارون زنجانی. مکنی به ابوالحسن. وی از مؤلفان اخوان الصفا بود و ذکر او در تاریخ الحکماء قفطی آمده است. رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 83 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ صُ)
ابن یحیی بن تمیم بن معز صنهاجی. از امرای افریقیه. وی امیری شجاع و باحزم و دوراندیش بود و در سال 509 هجری قمری پس ازوفات پدرش به امارت رسید و به ’مهدیه’ رفت و در آنجا اقامت گزید و تونس را نیز که در دست یکی از امرا بود تسخیر کرد و خیال داشت که با ’روجردوم’ امیر صقلیه (سیسیل) نیز بجنگد که مرگ او را مهلت نداد و در سال 515 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی از الخلاصهالنقیه ص 50 و ابن الوردی ج 2 ص 28 و ابن خلدون ج 6 ص 161 و البیان المغرب ج 1 ص 306 و اعمال الاعلام ص 33)
ابن سعید بن حمامۀ صنهاجی (شیخ...) او راست: البیان فی معرفه الاوزان. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 264)
لغت نامه دهخدا
(عَیِ سَ)
ابن اسماعیل بن زین العابدین حسینی سنجانی غروی. ملقب به محدث و مکنی به ابوالفضائل. از شعرا و فقهای اواخر قرن 13 هجری قمری بود. او راست: حملات اللیث، در رد اصولی ها. که آن را در سال 1295 هجری قمری پس از بازگشت از سامراء، بنام حاج احمد میرزا لکهنوی نگاشته است. و او را دیوان شعر و برخی تألیفات دیگر است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 739)
ابن قاسم خوافی سنجانی. مکنی به ابوالحسن. وی ادیب وشاعر بود و کتاب العین را خلاصه کرده است. (از معجم الادباء چ قاهره ج 14 ص 104 و چ مارگلیوث ج 5 ص 298)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِفَ)
ابن علی بن محمد بن طی فقعانی عاملی. مکنی به ابوالقاسم. فقیه بود و در هفتم جمادی الاولی سال 855 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- تعلیقاتی بر المسائل الشهیدیه. 2- رساله ای در عقود و ایقاعات. 3- المسائل الفقهیه، که به ’مسائل ابی طی’ مشهور است. و فقعانی منسوب است به ’فقعیه’ و آن قریه ای است در ساحل صور در لبنان. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 475 و فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 314)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ)
ابن حکم بنانی، مکنّی به ابوالحکم. محدث بود و ابوالاشهب از او روایت کرد. و نیز رجوع به ابوالحکم (علی بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ)
مصری (دکتر علی...). وی از دارالعلوم و از دانشگاه قدیم مصر فارغ التحصیل شد و فلسفه وزبانهای شرقی را در آلمان خواند و به مصر بازگشت و به استادی دارالعلوم منصوب شد و نیز بازرس کل فلسفه در وزارت فرهنگ گردید. و در سال 1359 هجری قمری درگذشت. او راست: الحیاهالاقتصادیه الالمانیه اثناءالحرب الحاضره (سنه 1914 م). (از معجم المؤلفین ج 7 ص 160)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِکِ)
ابن محمد بن علی بن عبدالرحمان بن عراق شامی حجازی شافعی کنانی. مشهور به ابن عراق و ملقب به سعدالدین. رجوع به علی حجازی (ابن محمدبن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کِ)
ابن محمد بن عمیر نحوی کنانی. مکنی به ابوالحسن. وی از یاران محمد بن حسن بن مقسم بود و در سال 416 هجری قمری امالی ثعلب را از او روایت کرده است. (از معجم الادباء یاقوت چ قاهره ج 14 ص 245 و چ مارگلیوث ج 5 ص 378)
ابن ابراهیم کنانی فیجاطی. مکنی به ابوالحسن. متوفی در سال 720 هجری قمری او راست: التکمله المفیده لحافظ القصیده الشاطبیه فی القرأات. (از کشف الظنون ص 649)
ابن محمد بن صائغ کنانی. متوفی در سال 680 هجری قمری او راست: شرح جمل ابوالقاسم زجاجی. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 604)
ابن محمد بن محمد بن علی بن احمد بن حجر عسقلانی مصری کنانی شافعی. مشهور به ابن حجر. رجوع به علی عسقلانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ صَ)
ابن صالح بن محمد بن علی بن ابی الرجال صنعانی زیدی. مکنی به ابومحمد و ملقب به قاضی جمال الدین. از شعرای اواخر قرن یازده و اوایل قرن دوازدهم هجری قمری بود. وی معاصر ضیاءالدین یوسف، مؤلف ’نسمهالسحر فیمن تشیع و شعر’ و در سال 1111 هجری قمری در قید حیات بوده است. برادرش احمد بن صالح مؤلف ’مطلع البدور’ است. او را دیوان شعری است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 743 از نسمهالسحر فیمن تشیعو شعر ضیاءالدین) (از معجم المؤلفین ج 7 ص 110)
لغت نامه دهخدا